باران نیمه شب
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 10 آذر 1390برچسب:, توسط ستاره |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



لبخند بزن به حرمت اشک های لبریزم شاد باش که دیگر فرصتی نداریم

دیگر اشکهایم بی معنی شده فقط لبخند بزن

آفتاب نگاهم از سر دیوار تنهایی می تابد

وسکوتی در پشت دیوار صدایم می کند وشاید فرصتی نباشد برای اشکها ولبخندهایم

رویایی تراز دریا شده ام شاید موجی از دریای شمالیم بر قایق تنهایی بزند

وتکانی به آن دهد

شاید به ساحل رسیدم شاید در طوفان تنهایی صدایی باد را بشکند

وبگوید من با توام ای تنها

دیگر فرصتی نمانده پس رویایی باش تا به دریا برسی به آرامش

رویایی باش تا ابد رویایی باش



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.